اقا چن روز پیش با تیمور ملقب به سلطان رفته بودم بیرون سلطان یه دوست دختر داره شایدم قراره داشته باشه اسمش ستاره هست من با این ۲ تا رفته بودم بیرون الته فقط این ۲ تا نبودن دیگه علی و علیرضا و یه سری دیگم بودن (ک=میدونم که به درکتون) حالا سلطان رو ستاره که غیرت داره ولی من مث که این قظیه رو خیلی جدی نگرفته بودم هیچی حالا سلطان اصابش خراب شده منم که کلا از فراینده فیرتی شدن خیلییییی عشق میکنم ولی این سری دیگه خیلی جدیه مثل این که .

حالا این سلطان نمیاد اینو بگه چون فک کنم خودشم میدونه چرته ولی دیگه غیرتیو شده و کاریشم نمیشه کرد اینجا بود که وارد مشکلی شده بودم که تایپش ناشناخته بود یه جورایی انگار مشکلمون عمیق تره (عمیق شدن تو ابتذال مثلا چیزه جالبی نیستا این از اون مدله) ولی حالا که این جوری شده و این که تاحالا از این مدل مشکلا نداشتم خوشالم مثلا یه دوست دارم عرفان این کلا درگیره تو این مدل قضیه ها ۲۴ ساعته 

الان بعد این قدر شعوره دوستام  رو بیشد میدونم چون معمولا با یه **ننت و یه چن تا مشت تو یه گروه از دوستام مشکل حل میشه تو یه گروه دیگه هم اصولا مشکل ایگنور میشه و چن تا چرت میگن میخندیم و رد میشیم ولی حالا میترسم به این سمتی بریم که دیگه این جوری نباشه و خوب خیلی بده چون مدل مشکلاتش به معنای واقعیه کلمه مبتذله و عمیق شدن و درگیره ابتذال شدن که دیگه هیچ 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها