خب امروز اولین نظرم رو گرفتم بعد بخاطره همین دیگه اینجا از دفترچه خواطرات تبدیل شد به بلاگ !

ولی حالا من نمیتونم خیلی فرقی ایجاد کنم

دیروز بود که نمیپونم چرا یه هو شرو کردم به جدی چرت گفتن نمیدونمم چرا اینچوری بود رفته بودیم تو بالکن یه هو تیزی گفت بیا ببپریم پایین منم اینجا شرو کرم به چرت گفتن که اره من دیروز اومدم بچرم از چنجره اتام نشد همین طوری ناخدگاه داشتم چرت میگفتم که یک هو اومدم به خم و دیم اووه شت چه چرت بدی گفتم بعد یه کم فکر کردم دیدم این من الان که خیلی از ندی راضیه بعنی من  یه من دیگه دارم تو ناخاگاهم که میخواد از پنجره بپره پایین؟! البته نمیدونم شاید سرفا ناخداگاهم هی چرت میگه سر هم بعد هم من هدفمو پیدا کردم :))‌یعنی حالا قطعا به سمتش نمیرم ولی حداقل یه هدفی هست که هر موقه اون طور شدم اینو بندازم جلو و به زندگیم برسم بعنی اینو میزارم اون بالا بعد ایگنورش میکنم (با تشکر فراوان  از المیر ) البته با توجه به اینکه فک کنم فقط خودت متلب رو بخونی میشه از تمام خواننده ها به خاطره نظر هاشون تشکر کرد:))


یلدا با اینکه دیروز بود ولی یلداتون مباک 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها