اینو مینویسم که یادم نره (نخونید به شدت به درکتونه و کل ماجرا واقعن مبتذل و چرته و حتی خودمم اینو میدونم)

 

اقا من یه دوستی دارم اسمش پارساعه پارسا صابری این یه دوست دختر داره رهاست هالا این پارسا هی روی این نسبت به من غرتی میشه منم نه تنها یه کاری نمیکنم که دیگه نشه بلکه چون واقعن پارسا رو تو این موقعیت دوشت دارم شدیدن دلم میخاد باز این طوری بشه 

اولین بار که این طوری شد رها داشت بامن برا تولد پارسا چت میکرد میخاست سوپرایزش کنه و اینا برا همین پارساعم نباید میدید دیگه منم تو اتوبوس بقل پارسا داشتم جواب اینو میدادم و رها هم جواب پارسا رو نمیداد و میپیچوندش این که دید با رها دارم چت میکنم برا ولین بار غیرتی شد . اونجا بود که علاقم به قیرتی شدنش رو کشف کردم حالا این گذشت چند هفته بد پارسا پیام داد بیا بریم بررا تولد رها گرافیتی بکشیم (این کارو رها هم دقیقا قبلش قرار بود بکنه) منم همون جا  گفتم بیا بریم گرافیتی بکشیم ولی هر چیزی که به رها مربوط باشه نمیکشم اونم بعد کلی کنجکاوی برای این که چرا اومد یه دستی بزنه گفت ببین به من گفتن تو از رها خوشت میاد برا اینه نمیکشی (شایدم یهکی واقن بهش گفته) منم اول کلی پریدم بالا و بعد جوابشو ندادم بعد ۱ ساعت گفتم نه بخاطر این نیست که باهات گرافیتی نمیکشم و دباره رگ قیرت دوستمون گرفت و کلی عشق کردم و مثل این که به دنیای مبتذل سریال ترکی ها واقعن علاقه دارم ولی حیف با این همه تلاش هنوز تعداد بار های وارد شدنم بهشون از ۴-۵ بیشتر نمیشه 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها